باید از جنس درد باشی
که چشمانت
همیشه ی خدا زرد هستند
که این همه پاییز
همیشه
روی مبل هایت
قهوه می نوشند
عقربه ها مثل توله سگ ها
هستند
اگر نگاهشان نکنی
آهسته از کنارت رد می شوند.
دیروز به مادرت گفتم
که بیشتر
مواظب این باد ها باشد
می ترسم
این پنجره های باز
بلایی بر سر چشمانت بیاورند.